انیمه منتخب؛ کابوی بیباپ

به گزارش وبلاگ عینک با کلاس، از کابوی بیباپ تنها یک سریال و یک فیلم سینمایی ساخته شده، اما با همین دو اثر، این انیمه تماشایی شینیچیرو واتانابه به یک شاهکار کالت تبدیل شده است. کابوی بیباپ که بسیار الهام گرفته از محصولات غربی است (از ادیسه فضایی گرفته تا بیگانه و بلید رانر)، خودش تاثیر زیادی روی غرب گذاشت و کلی طرفدار آن سوی جهان پیدا کرد. اصلا خیلی ها معتقدند کابوی بیباپ جزو معدود آثاری است که باعث جلب توجه مخاطبان غربی و پیگیری انیمه های ژاپنی از سوی آن ها شد.

انیمه منتخب؛ کابوی بیباپ

کابوی بیباپ داستان چند جایزه بگیر است در یک آینده خیالی نامشخص. آن ها سوار بر سفینه درب و داغون خود سیاره به سیاره می گردند و با تحویل یا از میان بردن مجرمان سابقه داری که پلیس برایشان جایزه معین نموده، روزگار خود را می گذرانند. داستان ابتدا با اسپایک و جت آغاز می گردد، اما کم کم دو شخصیت بامزه دیگر به نام فی و این هم به جمع شان اضافه می شوند و در کنار هم، یک گروه مرگبار را تشکیل می دهند. کل سریال داستان ماجراجوی هایی این چهار نفر و روبروه شان با جنایتکارهای مختلف است.

چیزی که در کابوی بیباپ بیشتر از همه جلب توجه می نماید، شیوه هنرمندانه ای است که این اثر برای ترکیب ژانرها و گونه های سینمایی و ادبی مختلف به کار می برد. شاکله اصلی سریال که موضوع خود را روی آن قرار داده، وسترن فضایی است. اما کلی گونه های ادبی و هنری مختلف دیگر هم در آن می توان پیدا کرد. از نوآر و سایبرپانک گرفته تا اپرای فضایی و کمدی، حتی سریال نیم نگاهی هم به مجله های زرد و دستمایه های محبوب آن ها دارد. شینیچیرو واتانابه، کارگردان سریال، در مصاحبه ای گفته بود که هدفش این بوده که با ترکیب گونه های مختلف، خودش یک گونه تازه از دل این سریال خلق کند. او به گفته خودش در پی اغراق ژانری بوده که در اثر ترکیب این همه ژانر مختلف ممکن بود به دست آید.

نکته مهم این است که صرفا با یک ترکیب صرف با گونه های مختلف طرف نیستیم، واتانابه این کار را با یک تسلط و مهارت مثال زدنی انجام داده است. مهارت و شناخت او از این گونه ها کاملا دقیق است و با استفاده به مقدار و فکر شده از این گونه ها، پیروز شده یکی از به یاد ماندنی ترین انیمه های تاریخ را خلق کند. انیمه ای که بعد از گذشت بیش از بیست سال، همچنان جاودانه به جای مانده و هیچ اثری مشابه ش نمی توان پیدا کرد.

همانند هر اثر سایبرپانکی دیگری، کابوی بیباپ هم با وجود تمام روایت ها و خرده داستان هایش، در بطن خود داستان چند شخصیت بیچاره و درمانده از طبقه پایین جامعه است. داستان بشری که اگرچه به پیشرفت های قابل توجهی رسیده و امکانات رفاهی فراوانی را به دست آورده است، اما هنوز نتوانسته برای آن غم، افسردگی و پوچی درونی خود درمانی پیدا کند. هنوز هم بعد از گذشت چند قرن و پیشرفت های خارق العاده، انسان هایی را می بینیم که در روزمرگی به سر می برند، بی هدف روزها را شب می نمایند و با انجام کارهای خرده پا و بی اهمیت، سعی می نمایند زندگی خود را تا زمان مرگ به انتها برسانند. کابوی بیباپ بخش های طنز هم دارد، اتفاقا طنز بامزه ای هم دارد، اما حتی زیر لایه پنهان این طنز هم می توان اندوهی عمیق را مشاهده کرد.

این نگاه نویسنده ها به آینده بشر هم قابل توجه است. کمتر داستان علمی تخیلی و آینده نگرانه ای را می توان مشاهده کرد که نگاهی مثبت و امیدوارانه به آینده داشته باشد. تمام شان از بدبختی و غم و مصیبت بشر می گویند، حتی با وجود آن پیشرفت ها. گویی بشر محکوم است به رنج کشیدن. تصویری که آثاری مثل کابوی بیباپ از آینده نشان می دهند به قدری هولناک است که ترجیح می دهیم در همین زمان فعلی پر از بدبختی خود بمانیم و بی خیال آینده خوش و شیرین احتمالی شویم.

کابوی بیباپ با وجود این که سال ها از زمان پخشش می گذرد، اما همچنان اثری مورد بحث است و تحلیل ها و نقدهای مختلفی درباره اش نوشته می گردد. چیزی که بیش از همه مورد توجه کارشناسان قرار گرفته این است که کابوی بیباپ نه تنها هیچ علاقه ای ندارد که پیرو اصول و قواعد صنعت انیمه باشد، بلکه اتفاقا برعکس و به صورتی آگاهانه، کاملا در جهت معکوس پیش می رود. از خیلی از عناصر فرهنگ های غربی استفاده می نماید و بیشتر از هر انیمه دیگری کوشش می نماید چیزی از دنیا بینی شرق آسیا و به خصوص ژاپن، به کار نگیرد. شاید همین ویژگی ها باعث شد که این سریال این قدر در غرب مورد توجه قرار بگیرد و کلی طرفدار دوآتیشه داشته باشد.

با وجود این اندازه تاثیرپذیری از فرهنگ عامه غرب، کابوی بیباپ کاملا سرسپرده غرب عمل نمی نماید. اتفاقا به نظر می آید تمام کوشش واتانابه و تیمش این بوده که یک تصویر خاص بی شناسنامه بسازند، دنیای بسازند که متعلق به هیچ فرهنگ و سرزمین خاصی نیست. در سریال شخصیت های زیادی از کشورها و نژادهای مختلف دیده می گردد. از سفید پوست و سیاه پوست گرفته تا زردپوست و سرخ پوست و … . حتی در برخی قسمت های سریال تابلوهایی به زبان فارسی هم دیده می گردد! مایکل اونلی پرک نویسنده در کتاب خود به نام فیلم، تلویزیون و اقتباس علمی-تخیلی، درباره کابوی بیباپ می گوید که این انیمه با دستکاری و ترکیب سرخوشانه گونه های مختلف، و استفاده پویا از آن ها، پیروز شده که خودش یک زیرگونه تازه خلق کند.

کابوی بیباپ همواره در لیست انیمه های پیشنهادی سایت ها و نشریه های مختلف واقع شده است و کلی از فیلمسازان و نویسندگان از تاثیر فراوان این اثر روی کارهای خود صحبت نموده اند. مثلا رایان جانسون، نویسنده و کارگردان مطرح هالیوودی (از نویسنده های اصلی سه گانه سوم جنگ ستارگان و کارگردان فیلم چاقوکشی)، بارها تاکید نموده که جلوه های بصری کابوی بیباپ تاثیر زیادی روی سبک کارگردانی او گذاشته است. یا اورسن اسکات، نویسنده فیلم سینمایی بازی اندر (2013)، بارها از کابوی بیباپ ستایش نموده و معتقد است این انیمه از کلی از فیلم های علمی -تخیلی روز بهتر است!

کابوی بیباپ تقریبا از همان زمانی که فیلم سینمایی اش در سال 2001 عرضه شد، همواره شایعه هایی درباره ساخت دنباله هایش مطرح بوده است. ولی هیچ وقت به جایی نرسیده است. ولی بالاخره نت فلیکس عزم خودش را جزم کرد و این انیمه محبوب را بازسازی کرد. این اثر که یک سریال تلویزیونی واقعی با بازیگران واقعی است، همین سال گذشته پخش شد و کریستوفر یاست نویسنده فیلمنامه اش بود. متاسفانه اثر بسیار ضعیفی است و با واکنش بسیار سرد منتقدان و مخاطبان روبرو شد. بهتر است به همان سریال انیمه خودمان دل خوش کنیم!

منبع: دیجیکالا مگ

به "انیمه منتخب؛ کابوی بیباپ" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "انیمه منتخب؛ کابوی بیباپ"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید